Web Analytics Made Easy - Statcounter

امام حسین «سلام الله علیه» برای احیای اسلام و تشیّع قیام کردند. طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشۀ بنی امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیّع مرهون شهادت امام حسین «سلام الله علیه» است. امّا باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین «سلام الله علیه»، نوبت به امام سجّاد «سلام الله علیه»، حضرت زینب «سلام الله علیها» و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود، موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در واقع، اگر قضیۀ اسارت رخ نمی داد، موج کربلا در جهان منتشر نمی شد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالم گیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو می توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند. در این جلسه لازم است با توجه به نقش مهم و محوری حضرت زینب «سلام الله علی ها» در جریان اسارت و حقّی که آن بانوی نمونه به تشیّع دارند، قدری راجع به شخصیّت ایشان صحبت کنیم. به گزارش جهان نيوز،امام حسین «سلام الله علیه» برای احیای اسلام و تشیّع قیام کردند. طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشۀ بنی امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیّع مرهون شهادت امام حسین «سلام الله علیه» است. امّا باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین «سلام الله علیه»، نوبت به امام سجّاد «سلام الله علیه»، حضرت زینب «سلام الله علیها» و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود، موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. در واقع، اگر قضیۀ اسارت رخ نمی داد، موج کربلا در جهان منتشر نمی شد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالم گیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو می توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند. در این جلسه لازم است با توجه به نقش مهم و محوری حضرت زینب «سلام الله علی ها» در جریان اسارت و حقّی که آن بانوی نمونه به تشیّع دارند، قدری راجع به شخصیّت ایشان صحبت کنیم.
حضرت زینب «علیها سلام»، قافله سالار اسرای کربلا
حضرت زینب «سلام الله علیها» با تلاش و فداکاری فراوان، سفر اسارت را بسیار خوب اداره کرده، به ثمر رسانیدند. از این جهت، تشیّع، مرهون زحمات آن بانوی بزرگوار است.
البته در این میان نباید از نقش اساسی امام سجّاد «سلام الله علیه» در بقای تشیّع غافل شد؛ چراکه آن حضرت در مدّت سی و چهار سال بعد از شهادت امام حسین «سلام الله علیه»، برای احیا و پرورش حرکت حسینی تلاش کردند و در آن دوران، تشیّع را در بین مردم جا انداختند و باعث شدند که شجرۀ طیبۀ قرآن، به بار بنشیند. امّا در روز عاشورا مصلحت تشیّع در بیماری امام سجاد «سلام الله علیه» بود؛ زیرا بیماری، مانع شهادت ایشان و عامل باقی ماندن امامت شد.
به هر حال، حضرت زینب «سلام الله علیه» در دوران اسارت، قافله سالار کاروان اسرا بودند و زیر نظر ولایت امام سجاد «سلام الله علیه»، اهداف اسارت را دنبال کردند. در حقیقت، اگر زینب نبود، نتایج متعالی از اسارت به دست نمی آمد و اهداف اصلی قیام امام حسین «سلام الله علیه» محقّق نمی شد.
شایستگی حضرت زینب «علیها سلام» برای به ثمر نشاندن قیام عاشورا
قافله سالاری کاروان اهل بیت «سلام الله علیهم» و به ثمر نشاندن خون شهدای مظلوم کربلا، لیاقت خاصّی می طلبید که حضرت زینب «سلام الله علی ها» از آن لیاقت برخوردار بود. در حقیقت، حضرت زینب برای پیروزی در وظیفۀ خطیر و عظیمی که بر عهده داشت و نیز برای نتیجه گیری از شهادت و اسارت، نیازمند برخورداری از فضائل نیکوی اخلاقی و صفات حسنه اخلاقی بود. به عبارت دیگر، قافله سالار اسرای کربلا باید به صفاتی همچون صبر، گذشت، وفا، اخلاص، ایثار و از جمله شجاعت، متصّف باشد و زینب مظلومه چنین بود. ایشان، قضیۀ کربلا و وظایف خویش را در دوران طفولیّت، از مادر گرامی خویش حضرت زهرا «سلام الله علی ها» آموخته بود. مثلاً طبق آنچه در برخی مقاتل آمده است، حضرت زهرا «سلام الله علی ها» پیراهنی که با دست مبارک خود، رشته و بافته و دوخته بودند، به زینب دادند که وقت وداع، به برادر بدهد و از طرف مادر، زیر گلوی او را نیز ببوسد. امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» نیز دختر خویش را از واقعۀ کربلا آگاه ساخته بودند. پس، حضرت زینب «سلام الله علی ها» از کودکی برای این حرکت سرنوشت ساز تربیت شده و برای سربلندی در این می دان، آماده شده بود و با اطلاع قبلی و با بصیرت کامل به کربلا آمده، خالصانه برادر خویش را همراهی کرد.
شرح فضائل اخلاقی حضرت زینب «سلام الله علی ها» و کاربرد آن فضائل در ثمر بخشی حرکت ایشان، در این جلسه نمی گنجد، از این جهت در ادامه، به طور مختصر به برخی از صفات نیکوی آن بانوی فداکار اشاره می شود و تفصیل بحث را به فرصت دیگری واگذار می کنیم.
تبلور مراتب شجاعت در شخصیّت حضرت زینب «علیها سلام»
شجاعت، سه مرتبه یا سه معنا دارد؛ مرتبۀ اوّل شجاعت، نترسیدن از دیگران به خصوص نترسیدن از افراد زورگو و قدرتمند است. مرتبۀ دوّم شجاعت که بالا تر از معنای اوّل است، تسلّط بر هوی و هوس و نفس امّاره است. امّا بالا تر از این دو مرتبه، معنای سوّم شجاعت است؛ به این معنا که انسان در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد. زینب مظلومه «سلام الله علی ها» از هر سه مرتبۀ شجاعت، در حدّ اعلای آن برخوردار بودند.
عزّت و اقتدار حضرت زینب «علیها سلام»
مرتبه اوّل شجاعت، به خوبی در شخصیّت حضرت زینب «سلام الله علی ها» ظهور و بروز داشت؛ به گونه ای که در دوران اسارت و پس از آن، هیچ گاه از افراد زورگویی چون ابن زیاد و حتی یزید نترسید و در برابر سخنان ناحق و بی منطق آنان با عزّت و اقتدار تمام و با قاطعیّت ایستادگی کرد.
در مجلس ابن زیاد، وقتی اسرا وارد مجلس شدند، حضرت زینب «سلام الله علی ها» در گوشه ای از قصر نشستند که در دید نامحرم نباشند. ابن زیاد رو به سوی ایشان کرد و گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ حضرت زینب «سلام الله علی ها» برخاست و با شدّت فراوان فرمود:
«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَی مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ یَوْمَئِذٍ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَة»[1]
ایشان به بیان ساده فرمود: تو نمی فهمی! ما در این مسافرت، چیزی جز خوبی ندیدیم. اگر شهادت برادرم و اسارت ما و صحنه های توهین آمیز توست، به جز خوبی چیزی نیست، زیرا شهادت و اسارت، سرنوشت ما بود و ریشۀ شما را خواهد سوزاند. تشیّع برای همیشه احیاء خواهد شد، امّا تو به زودی خواهی مرد. پس، منتظر باش ببین چه کسی رسوا می شود؟ مادرت به عزایت بنشیند!
ابن زیاد از این کلمات شجاعانۀ حضرت زینب «سلام الله علی ها» به اندازه ای عصبانی شد که دستور قتل حضرت زینب را داد، امّا مشیّت الهی اقتضا نکرد و نیّت شوم او عملی نشد.
در مجلس یزید هم حضرت زینب «سلام الله علی ها» با شجاعت تمام، خطبۀ بسیار کوبنده ای خواند. آن جلسه به عنوان جشن پیروزی ترتیب داده شده بود، امّا سخنان قاطع حضرت زینب «سلام الله علی ها» و امام سجّاد «سلام الله علیه» یزید را رسوا کرد و پیروزی ظاهری او را به شکستی مفتضحانه مبدّل ساخت.
حضرت زینب «سلام الله علی ها» در مجلس یزید، در ابتدای سخنان خود بعد از حمد الهی، خطاب به یزید فرمود: تو فکر می کنی که خداوند ما را ذلیل و تو را عزیز کرده است؟ هرگز چنین نیست؛ زیرا خدا به تو مهلت داده است که هرچه می خواهی ظلم کنی تا عذاب خود را زیاد کنی. پس، صبر کن و عاقبت خود را ببین. سپس آیۀ شریفۀ «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ، و البته نباید کسانی که کافر شده اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت می دهیم برای آنان نیکوست ما فقط به ایشان مهلت می دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آنگاه] عذابی خفت آور خواهند داشت»[2] را قرائت کرد. در بخش دیگری از خطبه نیز می فرماید: ای یزید! تو دشمن پیامبری. تو و کسانی که تو را بر حکومت نشاندند، به زودی خواهید فهمید که ظالمان چه جایگاه بدی دارند. هرچند مجبورم با تو سخن بگویم، امّا تو در نزد من خوار و کوچکی![3]
رسوایی و ترس یزید، در اثر قاطعیّت حضرت زینب و امام سجاد «علیهم سلام»
خطبه های کوبنده و رفتار شجاعانه و همراه با قاطعیّت حضرت زینب و امام سجّاد «سلام الله علیهما» در شام، چنان تأثیرگذار بود که بنی امیّه را رسوا و افتضاح کرد. حتی یزید که در ابتدا ادعای فراوانی در حقانیّت خود داشت، در نهایت و پس از آنکه رسوایی او آشکار شد، به ظاهر اظهار پشیمانی کرد و همۀ تقصیر ها را به گردن ابن زیاد انداخت. سپس، بر خلاف توصیۀ برخی اطرافیان، نه تنها اسیران را نکشت، بلکه دستور داد آنان را به همراه تعدادی محافظ به مدینه ببرند و مراعات حالشان را بکنند؛ زیرا فهمید که بیش از این نباید بی آبرو شود. هنگام عزیمت کاروان نیز به امام سجّاد «سلام الله علیه» گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه را، اگر من با پدرت روبرو شده بودم، نمی گذاشتم او را بکشند. بعد گفت: تو وقتی به مدینه رسیدی، هر درخواستی داشتی، نامه بنویس تا اجابت کنم.[4]
حضرت زینب «علیها سلام»، مظهر وظیفه شناسی
برخورداری از شجاعت، حتی در مرتبۀ اوّل آن، این توان را به انسان می دهد که پس از تشخیص وظیفه، به آن وظیفه عمل نماید و هراسی از موانع انجام وظیفه نداشته باشد. حضرت زینب «سلام الله علی ها» چنین بود؛ یعنی شناخت وظیفه و عمل به وظیفه در سیرۀ ایشان، به خصوص در مدّت اسارت به خوبی مشهود بود. به عنوان مثال، وقتی وظیفۀ ایشان اقتضا می کرد که سخنرانی کند و با خطبه خواندن، به افشاگری بنی امیّه بپردازد، به خوبی به وظیفۀ خود عمل می کرد و از هیچ کس ترس و واهمه نداشت. خطبه های حضرت زینب «سلام الله علی ها» در بازار کوفه، مجلس ابن زیاد، بازار شام و مجلس یزید بسیار عالی و کوبنده بود و در تاریخ ثبت شده است. ایشان چنان خطبه می خواند که به تعبیر راوی، گویا امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» خطبه می خواند. با شروع خطبۀ ایشان، همه ناگهان ساکت می شدند و سخنان آن بانوی بزرگوار را می شنیدند.[5] حتی در همان روزهای اوّل اسارت، در کوفه، نزدیک بود مردم با اطلاع از حقایق و با افشاگری حضرت زینب، بر علیه بنی امیّه قیام کنند، امّا چون شورش آنان در آن موقعیّت، منجر به سرکوب می شد و نتیجۀ مطلوب، یعنی انتشار سراسری موج کربلا را در بر نداشت، امام سجّاد «سلام الله علیه» مانع آن شدند و فرمودند:
«یَا عَمَّةِ اسْکُتِی... أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ»[6]
عمّه جان صبر کن؛ شما عالم و زن فهمیده ای هستید که بدون معلّم به این درجه رسیده اید. حضرت زینب «سلام الله علی ها» نیز بر حسب وظیفه شناسی سکوت اختیار کرد.
تقوای حضرت زینب «علیها سلام»
مرتبۀ دوّم شجاعت، یعنی غلبه بر هوای نفس نیز در شخصیّت حضرت زینب «سلام الله علی ها» تجلّی بارزی داشت. پیامبر اکرم «صلّی الله علیه وآله وسلّم» می فرمایند: شجاع ترین مردم کسی است که متّقی باشد:
«أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه »[7]
به تعبیر آن نبیّ گرامی، شجاع ترین مردم کسی است که بر نفس خود مسلّط باشد؛ به همۀ واجبات مخصوصاً به نماز اهمیّت دهد و در عمل به مستحبّات به خصوص نماز شب، انس با قرآن و خدمت به خلق خدا کوشا باشد و از گناهان و حتّی مکروهات اجتناب ورزد. چنین کسی با مداومت بر عبادت، به مقام عبودیّت نائل خواهد شد.
حضرت زینب «سلام الله علی ها» به مقام عبودیّت رسیده بود و چنان در آن مقام پیش رفته بود که امام حسین «سلام الله علیه» هنگام خداحافظی، از او خواستند که در نماز شب های خود، به آن حضرت دعا کند. حضرت زینب «سلام الله علی ها»، با ریاضت های دینی به مقام عبودیّت رسیده بود و در آن مقام، از نماز لذّت می برد؛ زیرا بهترین لذت در مقام عبودیت، نماز، به خصوص نماز شب است. به تعبیر قرآن، نماز شب انسان را به مقام محمود می رساند؛[8] مقامی که حضرت زینب «سلام الله علیه» از آن برخوردار بود.
اهتمام حضرت زینب «علیها سلام» به نماز شب
نماز شب حضرت زینب «سلام الله علیها» هیچ گاه، حتّی در این مسافرت و در شام عاشورا، ترک نشد. شام عاشورا، برای حضرت زینب «سلام الله علی ها» شب سختی بود؛ ایشان علاوه بر مصیبت از دست دادن شش برادر، دچار لشکری درنده خو شده بود و سرپرستی عیال و اهل حرم را نیز بر عهده داشت. امّا همین زینب «سلام الله علی ها»، بعد از نماز مغرب و عشا، با کمک امّ کلثوم خیمۀ نیم سوخته ای را علم کردند، امام سجاد «سلام الله علیه» را در آن خیمه آوردند و به دنبال جمع کردن بچّه ها از بیابان رفتند؛ بالاخره تا نیمه های شب، همۀ زنان و کودکان را جمع کردند و سپس کسی را فرستادند و از عمر سعد، مشک آبی گرفتند و بچه ها را سیراب کردند. وقتی از سر و سامان دادن امور کودکان و زنان فارغ شدند، نزد امام سجاد «سلام الله علیه» آمدند و نشسته، نماز شب خواندند. امام سجاد «سلام الله علیه» که از شدّت بیماری قادر به نشستن نبودند، خوابیده نماز شب می خواندند و پس از نماز، به حضرت زینب «سلام الله علی ها» فرمودند: عمه جان! ندیده بودم که نماز شب را نشسته بخوانید!
همۀ این وقایع برای ما پیام دارد؛ امام سجاد «سلام الله علیه» از نماز شب عمّۀ خود در آن شرایط بحرانی تعجب نکردند، بلکه فرمودند: چرا نماز شب را نشسته خواندید؟ حضرت زینب «سلام الله علی ها» نیز پاسخ داد: می خواستم بایستم، اما زانو هایم تاب و توان ایستادن نداشت. دو شب پس از عاشورا کاروان اسرا در نیمه های شب، به پشت دروازۀ کوفه رسید. طبق برنامۀ قبلی، آن ها را نگه داشتند تا فردا با حضور مردم و هم زمان با جشن پیروزی، وارد کوفه شوند. زینب مظلومه «سلام الله علی ها» در آن موقعیّت و در پشت دروازۀ کوفه نیز نماز شب خواند. در خرابۀ شام و در طول مسیر مسافرت هم نماز شب حضرت زینب «سلام الله علی ها» ترک نشد.
امنیّت دل و آرامش درونی حضرت زینب «علیها سلام»
انسان در سایۀ تقوا، به امنیّت دل و آرامش درونی دست می یابد. قرآن شریف در سورۀ انعام، با طرح یک سؤال و ارائۀ پاسخ روشن آن، نکتۀ دقیقی را به بشریّت می آموزد. ابتدا می پرسد: چه کسی استحقاق دارد که امنیت دل پیدا کند؟ سپس پاسخ می دهد: کسی که ایمان را زیربنا و تقوا را روبنای ساختمان دین خود قرار دهد. به تعبیر دیگر، کسی که با اعتقاد راسخ، تقیّد به ظواهر شرع دارد؛ یعنی به انجام واجبات و مستحبّات اهمیّت می دهد و از محرّمات و مکروهات اجتناب می ورزد، به آرامش درون، امنیّت دل و اطمینان قلبی خواهد رسید و هدایت الهی نصیب او می گردد:
«فَأَیُّ الْفَریقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ، پس اگر می دانید کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنی سزاوارتر است، کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند آنان راست ایمنی و ایشان راه یافتگانند»[9]
حضرت زینب «سلام الله علی ها» از مصادیق این آیۀ شریفه به شمار می رود. ایشان با ایمان قوی و تقوای مثال زدنی، مشمول هدایت خاصّ الهی بود و از این جهت، در آن بحران سخت، پیروز میدان شد.
ضرورت استقامت در جزر و مدّ روزگار
والا ترین مرتبه از مراتب شجاعت، آن است که انسان در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد و در رویارویی با پیروزی های بزرگ یا هنگام رخ دادن مصیبت و بلا و در مواجهه با بحران، شخصیّت خود را حفظ کند و صبر و استقامت داشته باشد.
طبق روایتی از رسول خدا «صلّی الله علیه وآله وسلّم»، دنیا مانند دریایی متلاطم و عمیق است و مخلوقات بسیاری در آن غرق می شوند: «الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا خَلْق کَثِیرٌ»[10]
امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» نیز در بیان ویژگی های دنیا، آن را خانه ای پیچیده شده در بلا و مصیبت توصیف می فرمایند: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ»[11]
اساساً خاصیّت دنیا این است که روزی طبق مراد و خواستۀ انسان است و روزی هم بر خلاف میل او خواهد چرخید. امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» در نامه ای به ابن عباس می نویسند: «وَ اعْلَمْ بِأَنَّ الدَّهْرَ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ»[12]
بنابراین دنیا برای همه جزر و مدّ و بالا و پایین دارد و همه باید طعم سختی و آسانی را بچشند. باید توجه داشت که جزر و مدّ دریای زندگی در بسیاری از موارد، امتحان بندگان است؛ زیرا اساساً نوع بشر حتماً امتحان می شود: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ، آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند و به یقین کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد »[13]

در این می ان، انسان شجاع کسی است که در دریای موّاج و متلاطم دنیا، خویشتن را نبازد و خود را حفظ کند؛ اما متأسفانه بسیاری از انسان ها چنین نیستند. قرآن کریم، انسان را ناشکیبا و کم طاقت توصیف می کند و می فرماید: هرگاه شر و صدمه ای به انسان برسد و در موضع سختی و بلا واقع شود، بی تاب می شود و عجز و لابه می کند و اگر خیری نصیب او گردد و در رفاه باشد، بخل می ورزد:
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً، إِلاَّ الْمُصَلِّین، به راستی که انسان سخت آزمند [و بی تاب] خلق شده است، چون صدمه ای به او رسد عجز و لابه کند، و چون خیری به او رسد بخل ورزد»[14]
نوع انسان سبک سر است، یعنی در جزر و مدّ روزگار مثل پَر کاهی، خودش را به حرکت موج ها سپرده و به هر سویی پرتاب می شود؛ مگر کسی که جداً به مقام عبودیت رسیده باشد، مگر کسی که جداً مانند حضرت زینب «سلام الله علی ها» از نماز شب استفاده کرده باشد. امتحان الهی برای همه، اعمّ از پیر و جوان و زن و مرد، به شکل های گوناگون وجود دارد. اگر انسان در امتحان خود را نبازد و استقامت کند، پیروز می شود و می توان گفت: شجاع است. البته لطف و امداد الهی و هدایت خداوند نیز برای پیروزی در امتحان، لازم است. انسان باید همّت و تلاش خود را ضمیمۀ عنایت پروردگار کند تا موفق شود.
استقامت حضرت زینب «علیها سلام»
حضرت زینب «سلام الله علی ها» از مرتبۀ سوّم شجاعت نیز به خوبی برخوردار بود. به خصوص در دورۀ اسارت که برای ایشان یک دریای پر تلاطم و موّاج بود، به اعتراف دوست و دشمن، از عهدۀ وظیفه و مسئولیت خود برآمد و هجوم مصائب و بلایا او را منزوی و منفعل نکرد. مثلاً در شام عاشورا پس از دیدن داغ شش برادر و دو فرزند و تحمّل مصائب فراوان، وظیفۀ حضرت زینب «سلام الله علی ها» آن بود که گریه نکند و با صلابت و استواری، زنان و کودکان را که در بیابان متفرّق شده بودند، جمع کرده، از آنان محافظت نماید. ایشان در آن شرایط سخت و حتی با مشاهدۀ صحنه ای که در آن دوتن از بچّه ها دست به گردن یکدیگر، از فرط تشنگی از دنیا رفته بودند، مانند یک شیرمرد به خوبی ایفای نقش کرد.
خطبه های حضرت زینب «سلام الله علی ها» و سخنرانی افشاگرانۀ ایشان در کوفه و شام، در حالی که چند روزی از عاشورا نمی گذشت، ناشی از استقامت و استواری آن حضرت بود.
حیا، عفّت و غیرت حضرت زینب «علیها سلام»
آنچه به خصوص در زمان حاضر توجه جدی می طلبد، این است که خاندان وحی، از ابتدای مسافرت تا رسیدن به کربلا و پس از آن در دوران اسارت، هیچ گاه در حفظ حجاب خود کوتاهی نکردند و همواره پوشش مورد نظر اسلام را مراعات کردند. آنان در رعایت حیا نیز بسیار کوشا بودند و حتی در شرایط بحرانی اجازه ندادند، نامحرم به آن ها خیره شود و خود نیز باحیا و با وقار بودند. زینب «سلام الله علی ها» در این زمینه نیز قافله سالار بود و همواره با غیرت خاصّی از حجاب، حیا و عفّت زنان کاروان مراقبت می کرد. در مجلس یزید که قبلاً به برخی خصوصیّات آن اشاره شد، وقتی حضرت زینب «سلام الله علی ها» احساس کرد که زنان و دختران اهل بیت در معرض دید افراد نامحرم قرار دارند، با تندی فرمود:
«أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَی بَلَدٍ»[15]
ای فرزند رهاشدگان[16]، آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را در امنیّت و پشت پرده بنشانی و دختران پیامبر خدا را در بند اسارت و در برابر دید دشمنان، در این شهر و آن شهر بگردانی؟
در روز یازدهم محرم هم وقتی افراد لشکر دشمن برای سوار کردن زنان و کودکان و بردن آن ها به کوفه آمدند، حضرت زینب «سلام الله علی ها» به آن ها تشر زد و اجازه نداد نزدیک زنان و دختران شوند. سپس، گرچه مشقّت داشت، امّا برای رعایت حیا و عفّت، خود ایشان با کمک امّ کلثوم، زنان و کودکان را سوار بر مرکب کردند. افزون بر این، برای تحریک عواطف و بیدار شدن کوفیان، نحوۀ قرار گرفتن آن ها در مرکب را طوری طراحی و برنامه ریزی کردند که هر کودک یتیم در دامن یکی از زنان بنشیند.
حضرت زینب «علیها سلام»، سرمشق زندگی
نتیجۀ عملی و اخلاقی بحث امشب این است که همه باید با مطالعۀ سیرۀ اهل بیت «سلام الله علیهم» آن بزرگواران را سرمشق خود قرار دهند.
نهضت امام حسین «سلام الله علیه» درس های اخلاقی فراوانی دارد و شیعیان باید علاوه بر عزاداری، به نکات درس آموز نهضت حسینی توجه و عمل نمایند. عاشورا، فضائلی همچون، صبر، ایثار، شجاعت و شهادت طلبی را به بشریّت می آموزد. به خصوص دقّت در سیرۀ امام حسین «سلام الله علیه» و حضرت زینب «سلام الله علی ها» و پیروی از آن بزرگواران سازندگی اخلاقی و معنوی دارد و راه انسان را در سلوک معنوی هموار می سازد.
امام حسین «سلام الله علیه» به خاطر دین خدا، از همه چیز خود، حتّی از بچۀ شیرخوار خود گذشت، جوانان عزیز باید با الگوگیری از ایشان، به خاطر دین خدا، دست کم از هوی و هوس خود بگذرند و گناه نکنند؛ از دروغ، غیبت، تهمت و شایعه بپرهیزند و با اجتناب از حق النّاس و آزار و اذیّت مردم، به واجبات مخصوصاً نماز اهمیّت بدهند و در خدمت به خلق خدا کوشا باشند.
همه باید حضرت زینب «سلام الله علی ها» را سرمشق خود قرار دهند و با رعایت تقوا و مداومت بر عبادت، به مقام عبودیت برسند. اهتمام حضرت زینب به نماز شب، باید الگوی جوانان باشد تا موفق شوند.
شجاعت شگفت آور حضرت زینب «سلام الله علی ها» باید در زندگی شیعیان جاری شود و همه در شناخت وظیفه و عمل به وظیفه از همدیگر سبقت بگیرند.

پی نوشت ها [1] بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۶
[2] آل عمران / ۱۷۸
[3] بحار الأنوار، ج ۴۵؛ ص۱۳۴
[4] الإرشاد للمفید، ج ۲، ص ۱۲۲
[5] اللهوف، ص ۱۴۶
[6] الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۵
[7] امالی الصدوق، ص ۲۱
[8] اسراء، ۷۹
[9] انعام، ۸۱ و ۸۲
[10] تفسیر الامام العسکری (ع)، ص۴۳۱
[11] نهج البلاغة، ص۳۴۸
[12] نهج البلاغة؛ ص۴۶۲
[13] العنکبوت / ۳-۲
[14] المعارج / ۲۲-۱۹
[15] الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۸
[16] اشاره به فتح مکّه و بخشیده شدن ابوسفیان و معاویه توسط پیامبر «ص»

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۱۰۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کریمه اهل بیت (س) از ولادت تا شهادت / چرا حضرت معصومه علیها السلام ازدواج نکردند؟

حضرت معصومه (س) در مدت چهار سال فقدان پدر، تحت سرپرستی و تربیت برادرش، علم می آموخت. پس از آن نیز تحت تکفّل وتربیت امام رضا (ع) البته نه به عنوان برادر، بلکه به عنوان ولیّ امرش قرار می گیرد.

به گزارش مشرق، حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) فرزند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام امام هفتم شیعیان می‌باشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر امام رضا علیه السلام می‌باشد؛ نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه‌های تقوا و شرافت بود. حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) بعد از پدر، در سال تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا (علیه‌السلام) قرار گرفت و در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و عرفانی و اخلاقی دست یافت.

ولادت

حضرت معصومه علیها السلام در سال ۱۷۳ ه .ق.، در دوران خلافت هارون (۱۹۳ – ۱۷۰ ه.ق)(۶) دیده به جهان می گشاید و تا ۶ سالگی در سایه پدر رشد و کمال می یابد و از نظر مقام علمی و کمال روحی به آنجا می رسد که پدرش او را به «فداها أبوها» مدح می کند: «روزی جمعی از شیعیان وارد مدینه می شوند وتعدادی پرسش از خاندان امامت داشتند، ولی هیچ کدام از بزرگواران را نمی یابند؛ چرا که امام موسی کاظم علیه السلام در سفر بود و امام رضا علیه السلام نیز در مدینه تشریف نداشت. مسافرانِ خسته، غمگین بودند از اینکه نتوانسته بودند خدمت امام برسند و مجبور بودند دست خالی به وطن بازگردند. حضرت معصومه علیها السلام که در آن هنگام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، از دیدن غم و اندوه این مسافران سخت متأثر می شود؛ لذا پاسخ پرسشهای آنها را نوشته، به ایشان می دهد. شیعیان با سرور و شادی مدینه راترک می کنند و در بیرون مدینه با امام کاظم علیه السلام مواجه شده، شرح ماجرا را می گویند و دستخط حضرت معصومه علیها السلام را خدمت امام موسی کاظم علیه السلام نشان می دهند. امام موسی کاظم علیه السلام بسیار مسرور گشته، می فرماید: فداها أبوها(۷).


فراق پدر

حضرت معصومه علیها السلام تنها تا ۶ سالگی از نعمت درک حضور پدر بهره مند می شود. او در پی دستگیری و زندانی شدن پدرش، از فیض تربیت پدری معصوم محروم می شود و در انتظار پدر، دیده به در می دوزد و از همان آغاز کودکی به هجر و فراق از معصوم و ولیّ امرش مبتلا می گردد؛ هجر و فراقی که هرگز به وصل نمی انجامد؛ چون پس از ۴ سال(۸) انتظار، خبر شهادت پدر را می شنود و در سوگ او به عزا می نشیند. حضرت معصومه علیها السلام در ۱۰ سالگی و برادرش امام رضا علیه السلام در ۳۵ سالگی، پدر را برای همیشه از دست می دهند.

حضرت معصومه علیها السلام در مدت چهار سال فقدان پدر، تحت سرپرستی و تربیت برادرش، علم می آموخت و بزرگی فرا می گرفت. پس از آن نیز تحت تکفّل وتربیت امام رضا علیه السلام البته نه به عنوان برادر، بلکه به عنوان امام و ولیّ امرش قرار می گیرد. در این سالها حکومت دچار تزلزل شده بود و بهترین فرصت برای امام رضا علیه السلام پدید آمد که خانواده و پیروانش را تحت تعلیم علوم الهی قرار دهد.

امامت امام رضا علیه السلام از سال ۱۸۳ه .ق.، همزمان با شهادت پدر بزرگوارش آغاز شد. شیعیان(۹) بیست سال از امامت آن حضرت فیض بردند. امامت آن حضرت در ۱۰ سال اول با هارون، و ۵ سال با خلافت محمد امین و پنج سال آخر با خلافت عبدالله مأمون، توأم بود.


غربت برادر

در زمان خلافت مأمون، اختلافات میان امین ومأمون به کشته شدن امین انجامید. پس از آن، مأمون شهر مرو را به عنوان مرکز خلافت اسلامی برگزید. از آن سوی، فتنه و آشوب در اطراف حجاز و یمن به پا خواسته بود و بعضی از سادات برای برگرداندن خلافت به مسیر اصلی اش به مخالفت برخاسته بودند. نتیجه مشورت مأمون با وزیرش آن شد که امام رضا علیه السلام را ولیعهد خود سازد تا سادات انگیزه مبارزه را از دست بدهند.

امام رضا علیه السلام، با هاله ای از تقدّس که وجودش را فرا گرفته بود و همگان را در برابر خود به خضوع و تسلیم درونی وامی داشت، اکنون دعوت به امر خلافتی شده بود که ظلم و جور از آن فوران می کرد؛ آن هم خلافتی که بنی عباس آن را پایه گذاری کرده بود. اهداف مأمون از این عمل را می توانیم در پاسخ وی به معترضان ولایتعهدی امام رضا علیه السلام بجوییم:

«این مرد کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود می خواند. ما او را بدین جهت ولیعهد خود قرار دادیم که مردم را به خدمت ما خوانده، به سلطنت و خلافت ما اعتراف نماید و در ضمن، فریفتگانش بدانند که او آن چنان که ادّعا می کند نیست و این امر (خلافت) شایسته ماست نه او، و همچنین ترسیدیم اگر او را به حال خود بگذاریم، در کار ما اشکالی به وجود آورد که نتوانیم آن را پر کنیم واقدامی علیه ما بکند که تاب مقاومتش را نداشته باشیم. اکنون که با وی این رویّه را در پیش گرفته و در کار او مرتکب خطا شده و خود را با بزرگ کردن او در لبه پرتگاه قرار داده ایم، نباید در کار وی سهل انگاری کنیم. بدین جهت، باید کم کم از شخصیت و عظمت او بکاهیم تا او را پیش مردم به صورتی درآوریم که از نظر آنها شایستگی خلافت را نداشته باشد. پس درباره او چنان چاره اندیشی کنیم که از خطراتِ او که ممکن بود متوجه ما شود، جلوگیری کرده باشیم»(۱۰).

امام رضا علیه السلام به اجبار مأمون و بدون هیچ میل و رغبتی، ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت(۱۱) و این نشان از غربت امام رضا علیه السلام می دهد تا آنجا که به مأمون فرمود: «من قبل از تو از دنیا خواهم رفت، در حالی که مظلومانه با سمّ به شهادت خواهم رسید. بر حال من ملائک آسمان و زمین می گریند و در زمین غربت دفن می شوم».(۱۲)

نیز فرمود: اللهم انک تعلم انی مکره مضطرّ».(۱۳)


هجران برادر

امام رضا علیه السلام، به ناچار خود را برای این سفر مهیّا کرد و پیش از آن، به زیارت جدّ بزرگوارش، حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم رفت. آن حضرت پی درپی قبر را وداع می نمود و دوباره باز می گشت و صدا به گریه بلند می کرد(۱۴).

معصومه علیها السلام، خواهری که ازآغاز تولد تاکنون که ۲۷ سال از زندگیش می گذرد با برادر همراه بوده است(۱۵)، اکنون برادر را می بیند که غریبانه، جدّ خود را وداع می گوید.

شاید جانکاه ترین لحظه برای حضرت معصومه علیها السلام، آن لحظه ای بود که برادرش همه اهل منزل را جمع نمود و از آنها خواست تا گریه کنند و او گریه آنها را بشنود و به آنان خبر داد که این سفری است که بازگشتی در آن نیست(۱۶) و آن حضرت در حالی که گریان(۱۷) و حزین بود، با خانواده اش وداع نمود.

سفر اجباری امام رضا علیه السلام آغاز شد. آغاز این سفر، پایان درک حضور امام برای معصومه علیها السلام بود و این آخرین دیدار بین برادر و خواهر، آغاز هجران دوم از معصوم و ولیّ امر برای حضرت معصومه علیها السلام تلقّی می شد. مأمون به سبب بیمی که از تحریک احساسات شیعیان داشت، دستور داد امام رضا علیه السلام را از شهرهای شیعه نشین عبور ندهند. به همین جهت، امام رضا علیه السلام را از شهرهای مدینه، بصره و اهواز به سمت مرو بردند(۱۸).

شیعیان و دوستداران اهل بیت علیها السلام وقتی از سفر اجباری پیشوایشان آگاه گردیدند، تصمیم گرفتند برای دیدن مقتدایشان، به سمت مرو حرکت کنند.


کاروان مدینه

یک سال از هجرت امام رضا علیه السلام می گذرد و حضرت معصومه علیها السلام که هرگز به این مدت طولانی از برادرش جدا نمانده بود، دلش در فراق برادر بی تاب می گردد؛ به ویژه پس از نامه ای که از سوی برادرش دریافت می کند(۱۹).

حضرت معصومه علیها السلام مشتاقانه و بی صبرانه خود را برای دیدار برادر مهیا می سازد و به شوق دیدار او رنج سفر را به جان می خرد.

در مورد همراهان حضرت معصومه در این سفر اختلاف است. بنابر نظر بعضی، حضرت معصومه علیها السلام همراه ۲۳ نفر از برادران از جمله فضل، جعفر، هارون و قاسم و برادرزادگان به سفر رفتند(۲۰).

بنابر نظر برخی، حضرت معصومه علیها السلام در این مسافرت تنها خادمی را همراه داشت(۲۱).

بنابر نظر برخی، علاوه بر جمعی از برادران، بانوانی نیز آن حضرت را همراهی می کردند که اسامی این بانوان عبارتند از: میمونه، فاطمه صغری و خدیجه خاتون (دختران امام موسی کاظم علیه السلام) و خواهر حضرت معصومه علیها السلام و سلطان موصیله (خادمه آن حضرت)(۲۲).

با توجه به قرائنی که خواهد آمد، چنین به نظر می رسد که حضرت معصومه علیها السلام در این سفر تنها نبوده اند. کاروان مشتاقان به راه می افتند و سر سلسله عاشقان، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام است(۲۳).


مسیر کاروان

حضرت معصومه علیها السلام سفر خود را از شهر مدینه آغاز نمود و تا معدن نقره (که محل تلاقی راه بصره، کوفه و مدینه است و هشتمین منزل راه به حساب می آید)(۲۴)، مسیرشان با مسیر حرکت امام رضا علیه السلام مشترک بود. پس از معدن نقره، امام رضا علیه السلام راه نباج را در پیش گرفته بود، در حالی که حضرت معصومه علیها السلام به قادسیه می رود تا از مسیر کوفه راه را ادامه دهد. حضرت معصومه علیها السلام پس از قادسیه، از کوفه، نجف، بغداد و کاظمین عبور می کند. آن حضرت برای ادامه مسیر تا مرو، باید خود را از بغداد به شهر ری برساند و از آنجا راه شمال را در پیش بگیرد و از راه آمل، ساری و… به مرو برود یا از راه ری، ورامین، خوار و سمنان که راه کویری است، به دیدار برادر نایل شود؛امّا این سفر درساوه ناتمام می ماند(۲۵).


در نیمه راه سفر

اینکه در ساوه بر کاروان چه گذشت وچه عاملی این عاشق دل سوخته را در نیمه راه از سفر بازداشت، درست مشخص نیست. در بعضی از کتابها آمده که وقتی کاروان حضرت معصومه علیها السلام به شهر ساوه رسید، مأموران عباسی به کاروان حمله کردند و در این واقعه ۲۲تن(۲۶) از همراهان آن حضرت به شهادت رسیدند و حضرت معصومه علیها السلام نیز توسط آنان مسموم شد(۲۷).

بعضی نیز نوشته اند: پس از حمله دشمنان اهل بیت علیه السلام به کاروان، حضرت معصومه علیها السلام از دیدن پیکرهای غرق به خون همراهان خود، به شدت غمگین و بیمار شدند. گروهی(۲۸) نیز بدون ذکر دلیل، تنها می نویسند: حضرت معصومه علیها السلام در ساوه بیمار شد(۲۹). ضعیف ترین قول آن است که حضرت معصومه علیها السلام در ساوه، بر اثر شنیدن خبر شهادت برادر، بیمار شد(۳۰) و ضعف این دلیل از آنجاست که به نقل مشهور، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در سال ۲۰۳ ه .ق. یعنی دوسال پس از وفات حضرت معصومه علیها السلام به شهادت رسید(۳۱).

آنچه از این نقلها صحیح تر به نظر می رسد، خبری است که حکایت از حمله مأموران بنی عباس به کاروان دارد و آنچه این خبر را تأیید می کند وجود آرامگاه هایی از فرزندان امام کاظم علیه السلام در شهر ساوه است. امامزاده اسحاق یکی از آرامگاه های موجود درشهر ساوه است که او را به امام موسی کاظم علیه السلام منسوب می کنند و نام وی در کتب انساب، جزء فرزندان امام هفتم علیه السلام ذکر شده است(۳۲). در ده کیلومتری این شهر نیز مزار سید هارون بن موسی کاظم علیه السلام قرار دارد که نام وی نیز درکتب انساب، جزء فرزندان امام هفتم علیه السلام است. از زبان مردم، نسل به نسل، از زمان قدیم نقل شده که سید هارون بعد از تفرقه سادات به وسیله سپاهیان عباسی، بر اثر جراحات زیاد در زراعات روستای «ورزنه» به زمین افتاد و در حال ضعف و اغما، سپاهیان مأمون او را به شهادت رساندند(۳۳).

آنچه که مورد اتفاق همه کتابهاست، آن است که حضرت معصومه علیها السلام پس از عبور از ساوه بیمار شد و از اطرافیان خود سؤال کرد: تا قم چقدر راه است؟ آنان عرض کردند: ۱۰ فرسخ. آن حضرت دستور می دهد که کاروان به سمت قم حرکت کند(۳۴). برای اینکه کاروان به قم برسد، وارد تفرش می شود. هم اکنون در تفرش امامزاده هایی وجود دارد که از فرزندان بی واسطه یا با واسطه حضرت امام موسی کاظم علیه السلام هستند و وجود این امامزاده ها خبر از این می دهد که به احتمال زیاد، این امامزادگان از کاروانیان حضرت معصومه علیها السلام بوده اند که در اثر حمله ای دیگر از سوی عباسیان یا در اثر جراحتِ حمله قبلی آنها در میان راه به شهادت رسیده اند. از جمله این امامزادگان که فرزندان بی واسطه امام موسی کاظم علیه السلام هستند و در روستای تفرش به خاک سپرده شده اند، می توان از این امامزادگان نام برد:

۱- محمد، فرزند امام کاظم علیه السلام؛
۲- امامزاده هادی، فرزند امام کاظم علیه السلام(۳۵)؛
۳- امامزاده جعفر، فرزند امام کاظم علیه السلام؛
۴- امامزاده زکریا، فرزند امام کاظم علیه السلام(۳۶)؛
۵- بقعه در بی بی، خواهر حضرت معصومه علیها السلام.

همچنین ابوالعلی مهدی بن محمود از نوادگان امام صادق علیه السلام، امامزاده احمد از نوادگان امام کاظم علیه السلام و قاسم بن حمزه بن امام کاظم علیه السلام از دیگر امامزادگانی هستند که در تفرش و آشتیان مدفون اند. آشتیان، منزل دیگری است برای کاروانیان که وجود مرقد مطهّر فاطمه صغری(۳۷) نشان از این دارد.


در قم

زمانی که حضرت معصومه علیها السلام درساوه بیمار شد(۳۸) و ادامه راه را برای خود غیر ممکن دید، از اطرافیان خود سؤال نمود. بین ما و قم چقدر فاصله است؟ اطرافیان پاسخ دادند: کمتر از ۲۰ فرسخ. آن حضرت فرمود: مرا به قم برسانید(۳۹)؛ زیرا من از پدرم شنیدم که فرمود: «شهر قم مرکز شیعیان ما می باشد»(۴۰).

از ربع آخر قرن اوّل هجری، تشیّع در قم رواج یافته بود و این شهر از سوی امامان شیعه به عنوان پناهگاه شیعیان محسوب می شد وخیل عظیمی از پیروان اهل بیت علیه السلام را در خود جای داده بود. از جمله این پیروان اهل بیت علیه السلام، خاندان اشعری بودند(۴۱).

موسی بن خزرج، بزرگ خاندان اشعری، زمانی که از کاروان حضرت معصومه علیها السلام مطلع شد، شتابان همراه عده ای از محبان اهل بیت علیه السلام به استقبال کاروان شتافت و زمام شتر آن حضرت را گرفت و به سمت قم حرکت داد و به منزل خود آورد و حضرت را در منزل خود جای داد(۴۲). با ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم، مردم قم میزبان مسافری شدند که پس از پیمودن ۵۴ منزل(۴۳) در مدت ۲ ماه(۴۴)، اکنون خسته و رنجور شهر آنها را برای استراحت برگزیده بود.

حضرت معصومه علیها السلام عاشقی دل شکسته و مسافر کوی دوستی بود که اکنون تن بیمارش، مانع از حرکت او به سوی مقصدش شده بود.

آن حضرت ۱۷(۴۵) یا ۱۹(۴۶) روز ساکن منزل موسی بن خزرج بود و در این مدت مشغول عبادت و رازو نیاز با پروردگار خود شد(۴۷).


وفات در فراق یار

سرانجام تقدیر بر آن شد که این عاشق در فراق بماند و به وصال محبوب خود نرسد و بی آنکه محبوب خود را ببیند، جان را به جان آفرین تسلیم کند.

حضرت معصومه علیها السلام در حالی جان داد که به شوق دیدار برادر و امام زمان خود و به عشق ولایت، سختی راه را به جان خریده و با پیمودن مسافتی طولانی از بیابانهای گرم و سوزان سرزمین حجاز گذشته بود و سعی داشت خود را به امام و مقتدایش برساند و با این هجرت خود پیام غربت برادر را در فضای بین سرزمین حجاز تا سرزمین ایران طنین انداز کند واین خبر را در تاریخ به ثبت برساند که: «حضرت معصومه علیها السلام جهت دیدار امام زمان خود عزم سفر نموده است» تا شاید شیعیان را بیاموزد که اگر امام را از مدینه به سرزمین غربت کشاندند، شما اجازه ندهید که او در غربت بماند؛ گرد او آیید تامظلومانه به زهر جفا او را به شهادت نرسانند.

حضرت معصومه علیها السلام، در واقع شهید راه ولایت است؛ زیرا «من مات علی حبّ آل محمدصلی الله علیه وآله وسلم مات شهیداً»(۴۸).

از مدینه به قصد خطه طوس رهروی خسته پاست معصومه
تا زیارت کند برادر خویش فکر و ذکرش دعاست معصومه
روز وشب عاشقی بیابان گرد خواهری با وفاست معصومه
یا مگر اوست زینب دگری کز برادر جداست معصومه
تا بدانی که نیمه ره جان داد بنگر اکنون کجاست معصومه
از وطن دور از برادر دور حسرتش غم فزاست معصومه
گرچه نشکسته سینه وپهلویش در دلش داغهاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش وارث کربلاست معصومه
هر حسینیه بیت اوست حسان چونکه صاحب عزاست معصومه(۴۹)

مراسم تدفین

با وفات حضرت معصومه علیها السلام، شور وشعف مردم از حضور گوهری از خاندان عصمت وطهارت به حزن و اندوه مبدّل گشت و میزبانان به سوگ نشسته، درماتم میهمان، بدن آن حضرت را پس از غسل و کفن، از بیت النور (خانه موسی بن خزرج که حضرت معصومه علیها السلام در آنجا سکونت گزیده بود و خدا را عبادت می کرد)(۵۰) به سوی قبرستان بابلان(۵۱) تشییع کردند.

پیکر مطهر آن حضرت را در کنار سردابی که برای دفنشان مهیا شده بود، بر زمین گذاشتند. آل سعد بر سر اینکه سعادتِ امرِ دفن آن حضرت را چه کسی بر عهده داشته باشد دچار اختلاف شدند. سرانجام تصمیم گرفتند قادر، خادم بسیار پیر و باتقوا مراسم خاک سپاری را انجام بدهد؛ اما ناگهان دو سوارِ نقاب پوش از سوی بیابان هویدا شدند، به سرعت نزدیک آمدند و یکی وارد قبر و دیگری پیکر پاک و مطهر حضرت را برداشته و به دست دیگری داد تا به خاک بسپارد. پس از پایان مراسم تدفین، آن دو نقاب پوش بدون آنکه با کسی حرف بزنند، سوار بر اسب شده، به سرعت از آنجا دور شدند(۵۲).


هویت دو سوار نقاب پوش

به نظر می رسد دوسوار نقاب پوش، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و فرزند دلبندشان امام جواد علیه السلام بودند(۵۳) که برای دفن حضرت معصومه علیها السلام، به اعجاز امامت، از مدینه و خراسان، از طریق طی الارض به این مکان آمده بودند؛ همچنان که امام امیرالمؤمنین علیه السلام برای دفن سلمان فارسی، از مدینه به مدائن آمد و پس از انجام مراسم دفن به مدینه بازگشت(۵۴) و هنگامی که یکی از شیعیان خالص به نام شطیطه در نیشابور از دنیا رفت، امام موسی کاظم علیه السلام به اعجاز امامت، از مدینه به نیشابور آمد و پس از نماز و مراسم تدفین و پاشیدن تربت امام حسین علیه السلام بر جنازه آن زن با ایمان، روبه شیعیان نمود و فرمود: «هر یک از شما بمیرد، ما ائمه در تشییع جنازه شما در هر شهری که باشد، شرکت می کنیم. شما نیز تقوا پیشه کنید واعمال خود را صالح سازید تا ما را در رهایی بخشیدنتان از آتش جهنم یاری نمایید».»(۵۵)

به تعبیر امام علیه السلام، او معصومه است. از این رو، باید پیکر معصومه به دست معصوم به خاک سپرده شود؛ همان طور که پیکر مطهر حضرت زهرا علیها السلام را امیرالمؤمنین علی علیه السلام و پیکر مطهر حضرت مریم علیها السلام را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(۵۶)


تاریخ و سن وفات

امام رضا علیه السلام در سال ۲۰۰ه .ق.(۵۷) به دستور مأمون، به شهر مرو عزیمت نمود. یک سال بعد از هجرت امام رضا علیه السلام، یعنی در سال ۲۰۱ ه .ق.(۵۸) حضرت معصومه علیها السلام به قصد ملاقات برادر، مدینه را ترک کرد و در همان سال در قم وفات یافت؛(۵۹) اما اینکه در چه ماهی وارد قم شدند و وفات نمودند، اختلاف است. آنچه مورد اتفاق اکثر مؤلفین است، ماه ربیع الثانی است وتنها تعداد معدودی قائل اند که آن حضرت در هشتمین روز از ماه شعبان از دنیا رفته است(۶۰).

در مورد روز وفات ایشان نیز اختلاف وجود دارد، برخی روز دهم(۶۱) و برخی روز دوازدهم ربیع الثانی(۶۲) را ذکر کرده اند. شاید علت اختلاف این باشد که مدت اقامت آن حضرت در قم بین ۱۷روز(۶۳) و۱۹ روز(۶۴) مردّد است. از این رو، آستانه مقدسه حضرت معصومه علیها السلام از دهم تا دوازدهم ربیع الثانی را روز وفات آن حضرت قرار داده و این ایام را ایام معصومیه نام گذاری کرده است(۶۵). برخی سن آن حضرت هنگام وفات را بین ۱۸ تا ۲۲ سال دانسته اند که صحیح نیست؛ زیرا بنابر نظر درست، آن حضرت در سال ۱۷۳ ه .ق. به دنیا آمدند و در سال ۲۰۱ ه .ق. وفات کردند، یعنی ۲۸ سال عمر کردند. شاید کسانی که قائل اند آن حضرت در ۱۸ سالگی از دنیا رفته است، سال تولد آن حضرت را ۱۸۳ ه .ق.پذیرفته اند که با دلایلی که قبلاً ذکر شد، این نظر صحیح نیست(۶۶).


چرا حضرت معصومه علیها السلام ازدواج نکرد؟

ازدواج از مستحباتی است که اسلام تأکید فراوان بر آن دارد و احادیث بسیاری درباره آن ذکر شده است، از جمله: رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «در اسلام بنایی بر پا نشد که در پیشگاه خداوند دوست داشتنی تر وعزیزتر از ازدواج باشد»(۶۷).

چرا حضرت معصومه علیها السلام ازدواج نکرد؟ آیا شایسته است دختر امام معصوم از این سنّت حسنه که از سوی پیامبر و ائمه علیهم السلام فراوان سفارش شده است، رویگردان باشد؟

چرا امام رضا علیه السلام درباره ازدواج خواهر خویش اقدامی نکرد؟ حضرت معصومه علیها السلام تا ۲۷ سالگی، در کنار برادرش می زیست و پس از شهادت پدرش تحت سرپرستی او بود، آیا امام معصوم شایسته است خواهر خویش را به سنت پسندیده ای چون ازدواج که از سوی خداوند، پیامبر و تمام ائمه علیهم السلام سفارش شده است، فرا نخواند؟


سه دلیل برای مجرد ماندن حضرت معصومه علیها السلام ذکر کرده اند:

۱. یعقوبی (پیشتاز مورّخان شیعه) می گوید: «امام موسی بن جعفر علیه السلام وصیت کرده بود که هیچ یک از دخترانش ازدواج نکنند. از این رو، هیچ یک از آنان ازدواج نکردند، مگر ام سلمه که به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد(۶۸) درآمد که به واسطه همین میان قاسم و خویشانش اختلاف شدید پیش آمد تا آنجا که قاسم قسم خورد جز آنکه او را به حج ببرد منظوری نداشته است»(۶۹).

بدون تردید، سخن یعقوبی صحیح نیست؛ زیرا اولاً چنین وصیتی برخلاف سنت روشن اسلام و اهل بیت علیهم السلام است وبا وجود آن همه حدیث و تأکید بر ازدواج، چنین وصیتی از امام معصوم علیه السلام امکان پذیر نیست.

ثانیاً، متن وصیت نامه حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در کتابهای متعددی ذکر شده است.

امام در این وصیت نامه، پس از دستور به فرزندان به تبعیت کردن از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، می فرماید: «اگر کسی از فرزندانم بخواهد خواهر خود را عروس کند، بدون اجازه و دستور علی (امام رضا علیه السلام) چنین حقی ندارد».

نیز فرمود: «امر ازدواج دخترانم را نباید هیچ یک از برادران مادری شان بر عهده بگیرند. دخترانم نیز بدون مصلحت و مشورت با علی (امام رضا علیه السلام) نباید عملی انجام دهند و اگر برادران مادری دخترانم (بدون اجازه امام رضا علیه السلام)، در مورد ازدواج آنان تصمیم بگیرند، مخالفت خدا و رسولش را کرده اند؛ چون علی (امام رضا علیه السلام) به مصالح قومش در مسأله ازدواج از همه آگاه تر است؛ اگر خواست، تزویج می کند و اگر نخواست، تزویج نمی کند».(۷۰)

در وصیت امام موسی کاظم علیه السلام، سخن از منع ازدواج دخترانش نیست، بلکه آن حضرت سعی در بیان حجیّت امام رضا علیه السلام و ولایت ایشان داردو از فرزندان خود می خواهد که حتی در کوچک ترین مسایل، مطیع اوامر او باشند.از سوی دیگر، «مرحوم قرشی نقل یعقوبی را صریحاً مجعول دانسته مجهولکرده است»(۷۱).

۲. «دختران موسی بن جعفر علیه السلام در نهایت کمال بودند و کسی که همسنگ با آنها باشد، وجود نداشته است»(۷۲).

این دلیل نیز قابل خدشه است؛ زیرا:

اولاً، در آن زمان جوانان شایسته ای از تبار امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام وجود داشتند که می توانستند همسنگ دختران حضرت باشند.

ثانیاً، سیره ائمه اطهار علیهم السلام بر این نبود که به علت پیدا نشدن همسنگ، مانع ازدواج دختران خود شوند؛ بلکه آنان در عمل و قول، پسر و دختر مؤمن را کفو یکدیگر می دانستند و می فرمودند که اگر دین و تقوای پسری را پسندیدید، او را به همسری دختران خود برگزینید(۷۳).

۳. خفقان آن عصر آن قدر شدید بود که کسی جرأت ارتباط با خانواده امام موسی بن جعفر علیهم السلام رانداشت، چه رسد به اینکه بخواهد داماد آن خانواده شود که احتمال هر گونه خطر برای وی از سوی دستگاه حکومتی می رفت.

دلیل سوم پذیرفته است. «آری، این نیز از مصایب دیگر روزگار نسبت به خاندان نبوت است که ستمگران با ایجاد جو نامساعد آنها را از مواهب زندگی محروم ساختند»(۷۴).

بنابر برخی نقلها که بسیار ضعیف هستند، مأمون، هفتمین خلیفه عباسی، از حضرت معصومه علیها السلام خواستگاری کرد.(۷۵) اگراین نظرها صحت داشته باشد، ازدواج نکردن آن حضرت ممکن است جنبه سیاسی داشته باشد و آن حضرت می خواست بی اعتنایی خود را نسبت به دستگاه حکومتی و خلافت ستمگر عباسی نشان دهد(۷۶).

پی نوشت:

۱) مروج الذهب ومعادن الجوهر» مسعودی، ابی الحسن علی بن حسین، ۴ جلد، قم، منشورات دارالهجره، ج ۳، ص ۲۳۵.
۲) امام صادق(ع)، در سال ۱۴۸ ه .ق. از دنیا رحلت نمود «الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد» مفید، ج ۲، ص ۱۷۴. در این سال، امام موسی کاظم(ع) به امامت رسید و این تاریخ همزمان با خلافت منصور است. ر. ک:مروج الذهب» و «معادن الجوهر» ج ۳، ص ۲۸۱.
۳) همان.
۴) الامالی صدوق» صدوق، ابی جعفر، چاپ پنجم، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ص ۳۰۸، ح ۳؛مروج الذهب و معادن الجوهر» ج ۳، ص ۳۴۶.
۵) الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد» ص ۲۰۷؛ «کشف الغمه فی احوال هذه الامه» ج ۲، ص ۲۰۳.
۶) مروج الذهب ومعادن الجوهر» ج ۳، ص ۳۳۶.
۷) این داستان را یکی از فضلا از مرحوم آیه الله مستنبط به نقل از کتاب کشف اللئالی نقل نموده است. این کتاب تا حال به چاپ نرسیده و گفته می شود یک نسخه از آن در کتابخانه شوشتریهای نجف موجود است. «کریمه اهلبیت علیها السلام» ص ۶۴.
۸) امام موسی کاظم علیه السلام، در سال ۱۷۹ ه .ق. به زندان افتاد و تا سال ۱۸۳ ه .ق. در زندان بود و در همان سال جان به جان آفرین تسلیم نمود (ر. ک: «اصول کافی» ج ۱، ص ۴۷۶؛ «الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد» شیخ مفید، مجلد۲، ص ۲۰۷).
۹) الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد» ج ۲، ص ۳۳۹.
۱۰) عیون اخبار الرضا علیه السلام» ج ۱، ص ۱۳۹.
۱۱) امام رضا علیه السلامفرمود: «قد علم الله کراهتی». «بحارالانوار» ج ۴۹، ص ۱۳۰؛ «عیون اخبارالرضا علیه السلام» ج ۱، ص ۱۳۹.
۱۲) درباره شهادت مظلومانه و غریبانه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام احادیث بسیاری نقل شده است، از جمله: «الامالی صدوق» ابی جعفر محمدبن علی بن الحسین بن بابویه قمی، ص ۱۰۳ – ۱۰۵، حدیث ۱، ۵ و ۸؛ «بحارالانوار» ج ۴۹، ص ۱۲۹ – ۱۳۰. نیز روایت مذکور در «الامالی» ص ۶۵، آمده است.
۱۳) بحارالانوار» ج ۴۹، ص ۱۳۰، ح ۵.
۱۴) دلائل الامامه»طبری، ابی جعفر، چاپ سوم، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳، ص ۱۷۶.
۱۵) سفر امام رضا علیه السلام، در سال ۲۰۰ ه .ق. صورت گرفت و حضرت معصومه علیها السلامدر سال ۱۷۳ ه .ق. به دنیا آمد. به نظر می رسد به علت اینکه حضرت معصومه علیها السلام ازدواج نکرده بود و از سویی طبق وصیت پدرش – به قسمتی از آن اشاره خواهد شد – مسؤولیتش با امام رضا علیه السلام بوده، در این صحنه ها حضور داشت.
۱۶) دلائل الامامه» ص ۱۷۶.
۱۷) بحارالانوار» ج ۴۹، ص ۱۳۱، ح ۷.
۱۸) اصول کافی» ج ۱، ص ۴۸۶. «امام رضا علیه السلام طبق دستور مأمون، از راه بصره، اهواز و فارس به خراسان برده شد؛ زیرا مأمون می ترسید مردم شهرهای شیعه نشین به امام بپیوندند و دست به شورش بزنند. بنابر این، این نقل صحیح – به نظر می رسد از نقلی که قائل است امام رضا علیه السلامهنگام هجرت خود از شهر قم گذشته است و وقتی مردم قم از ورود امام رضا علیه السلام با خبر شدند، به ملاقات آن حضرت شتافتند و برای ضیافت ایشان بر یکدیگر پیشی گرفتند و آن حضرت برای قطع خصومت فرمود: این شتر مأمور است، به هر کجا که برود، همانجا منزل خواهم کرد. شتر به حرکت در آمد تا کنار خانه ای زانو زد، صاحب آن خانه شب قبل از ورود آن حضرت در خواب دیده بود که حضرت رضا علیه السلام فردا میهمان او خواهد بود و چون رؤیای او به حقیقت پیوست در شگفت ماند. از آن پس آن خانه مورد توجّه قرار گرفت و محل رفت و آمد مردم شد. امروز آن محل، مدرسه شده است و اینک به «مدرسه» رضویّه مشهور است، و آن محل به محله شاه خراسان معروف است و تکیه ای به نام تکیه شاه خراسان در قم موجود است.
البته این روایت، با روایت سابق، مبنی بر اینکه آن حضرت هنگام سفر به مرو، از قم عبور نکردند. منافات ندارد؛ زیرا احتمال می رود سفر دیگری نیز وجود داشته باشد، و این نظر بر اساس مبنای تاریخی گفتاری درست به نظر می رسد چنانکه یعقوبی می گوید: «مأمون در سال ۲۰۲ از مرو رهسپار عراق شد و ولیعهدش امام رضا علیه السلام و وزیرش فضل بن سهل نیز همراه وی بودند». ماهنامه کوثر، سال اول، شماره ۱۰، ص ۴۱.
۱۹) بنابر نقل بعضی، امام رضا علیه السلام نامه ای خطاب به خواهر بزرگوارشان حضرت فاطمه معصومه علیها السلام مرقوم فرمود و آن را توسط یکی از غلامانشان به مدینه ارسال کرد. امام رضا علیه السلام به غلام خود دستور می دهد، در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک فاصله زمانی ممکن آن را به مدینه برساند. آن گاه نشانی خانه موسی بن جعفر علیه السلام را برای او بیان می کنند تا از کسی نشانی نپرسد. غلام خود را به مدینه می رساند و حضرت معصومه علیها السلام به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر می کند (متأسفانه این نامه در منابع حدیثی تاکنون یافت نشده است).
۲۰) ماهنامه کوثر» سال اول، شماره ۵، ص ۷۷؛ «مسند فاطمه معصومه علیها السلام» چاپ اول، قم، انتشارات زائر، ص ۵۲
۲۱) گنجینه آثار قم» چاپ اول، ج ۱، ص ۳۸۹.
۲۲) ماهنامه کوثر» قم، سال اول، شماره ۶، ص ۲۰.
۲۳) حیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام» ص ۴۲۸.
۲۴) منازل بین راه مدینه تا قم ۵۴ منزل است. ماهنامه کوثر» سال اول، شماره ۶، ص ۲۲ و شماره ۷، ص ۱۱.
۲۵) همان.
۲۶) این قول یکی از قرائنی است که نشان می دهد آن حضرت تنها نبوده اند، بلکه همراهانی داشته اند.
۲۷) حیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام» حسینی، جعفر مرتضی، ص ۴۲۸.
۲۸) همان.
۲۹) ریاحین الشریعه» چاپ چهارم، ج ۵، ص ۳۲.
۳۰) منتخبی از کتاب دریای سخن» سقا زاده تبریزی، ضمیمه کتاب: «زندگی نامه حضرت معصومه علیها السلام و تاریخ قم» منصوری، مهدی، چاپ پنجم، قم، انتشارات علمی، ۱۳۶۷.
۳۱) اصول کافی» ج ۱، ص ۴۸۴؛ «الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد»مجلد۲، ص ۲۳۹.
۳۲) ماهنامه کوثر، سال اول، ش ۷، ص ۱۴.
۳۳) علامه جعفر مرتضی حسینی، در کتاب «حیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام به مجروح شدن هارون و به شهادت رسیدنش اشاره نموده است.
۳۴) تاریخ قم» قمی، حسن ابن محمد بن حسن، ترجمه حسن ابن علی ابن حسن عبدالملک قمی، تصحیح: سید جلال الدین، تهران، انتشارات توس، ۱۳۶۱، ص ۱۹۹ – ۲۰۰.
۳۵) نویسنده «عمده الطالب» وجود فرزندانی به نامهای محمد وجعفر را برای امام کاظم علیه السلام تأیید کرده، اما از هادی و زکریا نام نبرده است. ممکن است هادی تصحیف هارون باشد. «ماهنامه کوثر»، سال اول، شماره ۹، ص ۱۷.
۳۶) همان.
۳۷) بارگاه امام زاده فاطمه صغری علیها السلام دختر امام موسی کاظم علیه السلام در ۹ کیلومتری شهر آشتیان در روستایی به نام سیاوشان قرار دارد و معروف است که ایشان طفلی بود که با خواهر بزرگوار خویش حضرت معصومه علیها السلام به قصد زیارت برادرش حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به سمت قم در حرکت بوده و در این روستا مریض شده و دار دنیا را وداع گفته است. «فصلنامه آشتیان» سال اول، ش ۲، ص ۶۹. به نقل از: ماهنامه کوثر، سال اول، شماره ۹، ص ۱۸.
۳۸) با وجود تمام اختلافات در علت بیماری آن حضرت، همگی در این مطلب متّفق هستند که آن حضرت در ساوه بیمار شده اند.
۳۹) ریاحین الشریعه» ج ۵، ص ۳۲.بعضی گفته اند آن حضرت فرمود: مرا به قم برسانید؛ زیرا در این سرزمین (ساوه) دوبار عذاب نازل شده است.
۴۰) منتخبی از کتاب «دریای سخن» ص ۲۸.
۴۱) تاریخ قم» ص ۲۱۳.
۴۲) همان؛ «سفینه البحار» ج ۲، ص ۳۷۶. درباره ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم، دو نقل است: یکی که گذشت و دیگر اینکه پس از آنکه آن حضرت از فاصله قم سؤال نمودند و پاسخ شنید، به خادم خود فرمود: او را به قم ببرند و خادمش او را به قم برد و آن حضرت در سرای موسی بن خزرج بن سعد اشعری اقامت کرد. اما مؤلف تاریخ قم (حسن بن محمد بن حسن قمی) و همچنین مؤلفان دیگر پس از بیان این مطلب، آورده اند که روایت صحیح تر همان است که موسی بن خزرج به پیشواز حضرت رفت. ر. ک: «تاریخ قم» ص ۲۱۳. ما نیز در اینجا به بیان همان روایت صحیح تر بسنده نمودیم.
۴۳) منازل بین مدینه تا قم.
۴۴) بر حسب معمول آن روز که فاصله دو منزل در یک روز طی می شد و با توجه به تعداد منازل بین مدینه تا قم (۵۴ منزل) اگر بیش از معمول توقف در راه صورت نگرفته باشد، حدود ۲ ماه طی این مسافت به طول می انجامد. «ماهنامه کوثر» سال اول، شماره ۹، ص ۱۹.
۴۵) تاریخ قم» ص ۲۱۳ و ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۳۲.
۴۶) بحارالانوار» ج ۶۰، ص ۲۱۹.
۴۷) محل عبادت آن حضرت هم اکنون نیز موجود است.
۴۸) این حدیث از جمله احادیث فاطمیات است که یکی از روایان آن، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام می باشد.
۴۹) اشعار از شاعر معاصر آقای چایچیان، متخلص به حسان به نقل از حضرت معصومه علیها السلام، «چشمه جوشان کوثر» ج ۱، تهران، نشر مطهر، ص ۴۴.
۵۰) عبادتگاه حضرت معصومه علیها السلام (واقع در منزل موسی بن خزرج) محرابی است که هم اکنون در وسط مدرسه علمیه ای که در محله میدان میر قرار دارد، واقع شده است. به همین مناسبت، آن مدرسه را مدرسه ستّیه می گویند. ستیّه از واژه ستّی گرفته شده و به معنای خانم است و شاید علت نام گذاری آن عبادتگاه به بیت النور آن باشد که محل ساطع شدن انوار عبادت نورانی حضرت بوده است». همان، ص ۰ ۶.
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار، ج ۶۰ ص ۲۱۹، به وجوداین محراب در زمان خود اشاره می کند. این محراب در طول سال، به ویژه در سالروز ورود آن حضرت به شهر قم و همچنین روز وفاتش، مملو از خیل عاشقان و محبّان می گردد. نگارنده.
۵۱) قبرستان بابلان همان مکانی است که بارگاه ملکوتی حضرت هم اکنون در آن قرار دارد.
۵۲) تاریخ قم» ص ۲۱۳؛ «بحارالانوار» ج ۶۰، ص ۲۱۸ و ج ۴۸، ص ۲۹۰. ماجرای آمدن حضرت معصومه علیها السلام به قم و وفات و غسل و دفن آن حضرت در کتیبه ای که در ایوان شرقی صحن نو، روبه روی ایوان آئینه قراردارد، نوشته شده است. «زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام» محمدی اشتهاردی، محمد، ص ۳۷۹.
۵۳) به نقل از آیه الله العظمی فاضل لنکرانی. ر.ک: «فروغی از کوثر» ص ۳۵.
۵۴) بحارالانوار» ج ۲۲، ص ۳۷۳ و۳۸۰؛ «المناقب» ابن شهر آشوب، ابی جعفر، ۴ جلد، قم، انتشارات علامه، ج ۲، ص ۳۰۲.
۵۵) الثاقب فی المناقب» الطوسی (معروف بن ابن حمزه) عماد الدین ابی جعفر محمدبن علی، تحقیق: نبیل رضا عَلَوانْ، چاپ دوم، قم، انصاریان، ۱۴۱۲ ه .ق.، ص ۴۴۵.
۵۶) اصول کافی» ج ۱، ص ۴۵۹، ح ۴؛ «کریمه اهل بیت علیهم السلام» ص ۱۷۹ – ۱۷۸.
۵۷) تاریخ قم» ص ۲۱۳.
۵۸) همان.
۵۹) در سال وفات آن حضرت، میان تمام مورخان اتفاق نظر وجود دارد که سال وفات ایشان ۲۰۱ ه .ق. بوده است، «تاریخ قم» ص ۲۱۳؛ «بحارالانوار» ج ۴۸، ص ۲۹۰؛ «انوارالمشعشعین» ج ۱، ص ۲۰۸
۶۰) حیات الست» منصوری، مهدی، قم، انتشارات صحفی، ۱۳۳۹ ه .ش.، ص ۱۱، مدرک قول این مؤلف، نسخه خطی منسوب به شیخ حر عاملی به نام «رساله العربیه العلویه» است.
۶۱) واعظ تبریزی، میر ابوطالب، «وسیله المعصومیه» ص ۶۵، به نقل از: «حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم» ص ۱۱۴. منشأ این قول، نسخ خطی از دو کتاب به نامهای «نزهه الابرار فی نسب اولاد الائمه الاطهار» تألیف سید موسی برزنجی شافعی مدنی و کتاب «لواقع الانوار فی طبقات الاخیار» تألیف شیخ عبدالوهاب شعرانی شافعی مدنی می باشد. این نسخه های خطی هم اکنون در دسترس نمی باشد؛ لکن مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب شریف «الذریعه» ج ۲۴، ص ۱۰۷، به رؤیت این کتاب تصریح فرموده است و آن را یکی از آثار صاحب تألیف می داند. همچنین صاحب کتاب «کشف الظنون» ج ۲، ص ۱۵۶۵، به وجود و رؤیت کتاب لواقع الانوار تصریح فرموده است. پیام آستانه، پیش شماره سوم، ۲۰ / ۴ / ۱۳۷۹.
۶۲) مستدرک سفینه البحار» نمازی شاهرودی، شیخ علی، مشهد، چاپخانه خراسان، ج ۸، ص ۲۵۷.
۶۳) تاریخ قم» ص ۲۱۳؛ «انوار المشعشعین» ج ۱، ص ۲۰۷.
۶۴) بحارالانوار» ج ۶۰، ص ۲۱۸.
۶۵) پیام آستانه» پیش شماره سوم، ۲۰ / ۴ / ۱۳۷۹.
۶۶) این سال همزمان با شهادت امام موسی کاظم علیه السلام است و با توجه به اینکه آن حضرت چهار دختر به نام فاطمه داشتند، به نظر می رسد فاطمه کبری همان حضرت معصومه علیها السلام باشد؛ لذا بسیار بعید است که حضرت معصومه علیها السلام در این سال به دنیا آمده باشد.
۶۷) وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه» حرّ عاملی، محمدبن حسن، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، (۲۰ جلدی)، چاپ دوم، تهران، مکتب اسلامیه، ۱۳۸۸ ه .ق.، ج ۱۴، ص ۳، ح ۴.
۶۸) وی از نوادگان امام صادق علیه السلام است.
۶۹) تاریخ یعقوبی» احمد بن ابی یعقوب بن جعفربن وهب بن واضح، کاتب عباسی معروف به «یعقوبی»، ۲ جلدی، بیروت، داربیروت، ج ۲،ص ۴۱۵.
۷۰) اصول کافی» ج ۱، ص ۳۱۷؛ «عیون اخبار الرضا علیه السلام» ج ۱، ص ۳۳؛ «عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال امام موسی بن جعفر علیه السلام» ج ۲۱، ص ۴۷۵.
۷۱) حیاه الامام موسی بن جعفر علیه السلام» ج ۲، ص ۴۹۷، به نقل از: بارگاه فاطمه معصومه علیها السلام تجلی گاه فاطمه زهرا علیها السلام» ص ۴۳.
۷۲) تاریخ قم» ص ۲۲۱.
۷۳) وسائل الشیعه» ج ۱۴، باب ۲۵، ص ۴۳، و باب ۲۸، ص ۵۰.
۷۴) حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم» ص ۱۱۶.
۷۵) انوار المشعشعین» ج ۱، ص ۲۰۵.
۷۶) عباس فیض در کتاب خود (گنجینه آثار قم، ج ۱، ص ۳۸۴)، ضمن نقل این خبر، آن را بی پایه و اساس می داند، و به طور مشروح به رد آن می پردازد.

دیگر خبرها

  • کریمه اهل بیت (س) از ولادت تا شهادت / چرا حضرت معصومه علیها السلام ازدواج نکردند؟
  • علم الهی حضرت فاطمه معصومه (س) برگرفته از ائمه اطهار (ع) است
  • آیین خطبه خوانی خادمان در حرم حضرت معصومه (س)
  • آغاز رسمی جشن‌های دهه کرامت در حرم مطهر حضرت معصومه(س)
  • اجتماع بزرگ دختران دانشجو در حرم حضرت معصومه(س) + تصاویر
  • حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نقش جدی در جریان زیارت داشتند
  • ویژه برنامه‌های روز اول دهه کرامت در حرم حضرت معصومه(س)
  • بازدید از موزه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) رایگان شد
  • اعزام سفیران کریمه اهل بیت(س) به سراسر کشور در دهه کرامت
  • ۴۰ کاروان «سفیران کریمه» به نقاط مختلف کشور اعزام می شوند